تلويزيون در چين
در سال هاي اخير، « چين بزرگ » به صورت اصطلاحي مورد علاقه همگان درآمده که به مجموعه جمهوري خلق چين، هنگ هنگ، تايوان ( و اخيراً ماکائو )، بدون در نظر گرفتن تفاوت هاي آنها از نظر حکومت و مسائل اعتقادي، اطلاق مي شود، هم چنان که اين مناطق قومي چين بستگي هاي اقتصادي خود را تقويت مي کنند و بيش از پيش بر ميراث مشترک فرهنگي و تاريخي خود معترف مي شوند، اين اصطلاح نيز بيش از پيش مفيد مي افتد. اما در مرد تلويزيون، هر يک از اين مناطق در مسيري کاملاً مستقل آغاز به کار کرده و تحول پذيرفته است. تنها در اواسط دهه 1980 بود که فيلم هاي وارداتي هنگ کنگي از نوع پر زدو خورد کنگ فويي در نزد تماشاگران سرزمين اصلي چين محبوبيت يافت، و اين، زماني بود که در سال هاي پس از اصلاحات فرهنگي دهه هاي 1960 و 1970 هنوز سرگرمي هاي سبک وجود نداشت. در دهه ي 1990، سريال هاي درام تايواني در تلويزيون چين به نمايش درآمدند اين تعامل تاکنون محدود به قلمرو « بي خطرتر » سرگرمي هاي مردم پسند، که اشارات سياسي و عقيدتي چنداني ندارند، بوده است. اين مقاله نگاهي دارد به مبدأ و تحولات پخش تلويزيوني در جمهوري خلق چين، هنگ کنگ، و تايوان؛ ولي بيشترين توجه را البته معطوف به سرزمين اصلي چين خواهد کرد که در اين ميان مهم ترين است و بينندگاني بيش از يک ميليارد نفر، يا تقريباً يک پنجم جمعيت جهان را تحت پوشش تلويزيوني قرار داده است.
تلويزيون چين در سال 1958 متولد شد، که سال « جهش بزرگ به پيش بود، و شکست مصيبت بار برنامه صنعتي کردن، قحطي سال هاي 1960 -1962 را به دنبال آورد.
تلويزيون، به اين ترتيب، تا حدود زيادي کودک نارس دوران جنگ سرد بود. سال هاي دهه 1950 شاهد شديدترين نبردهاي عقيدتي بين دو اردوي کاپيتاليسم و سوسياليسم در سراسر جهان بود. و يکي از ميدان هاي اين نبرد عرصه فن آوري بود. تلويزيون نيز ناگزير به عنوان شاخص مهم موفقيت نسبي در زمينه فن آوري به کار گرفته شد.
در جمهوري خلق چين، که به سال 1949 توسط حزب کمونيست چين تأسيس شد، تلويزيون در نخستين برنامه پنج ساله توسعه اين کشور در سال 1955 گنجانده شد، اما انگيزه سرراست تر براي تصميم عجولانه راه اندازي پخش تلويزيوني در سال 1958، رقابت با دولت کومين تانگ در تايوان بود. هنگامي که نيروهاي کمونيست به رهبري مائو تسه دونگ حزب کومين تانگ کيانگ کاي شک ( حزب ملي گرا ) را شکست دادند. افراد کومين تانگ به جزيره تايوان گريختند و در ماه اوت1957، تايوان علائمي نشان داد دال بر اين که مي خواهد پخش تلويزيوني را در روز ملي خود، يعني 10 اکتبر 1958، آغاز کند. اين مسئله، از نظر آمادگي براي آغازي زود هنگام و پيش از تايوان سالي پر تلاش و تکاپو را، پيش آورد و اين تلاش ها سرانجام ثمربخش افتاد، زيرا برنامه پخش تلويزيون پکن در دوم سپتامبر 1958 آغاز شد. تلويزيون شانگهاي نيز کار پخش خود را در اول اکتبر، يعني روز استقلال سرزمين اصلي، شروع کرد و در طول دو سال بعدي، چندين ايستگاه استاني، همين روند را پي گرفتند.
اين تولد نسبتاً زودهنگام به بروز مشکلات بعدي انجاميد، مشکلاتي که تلويزيون در سال هاي بعد ناچار به دست و پنجه نرم کردن با آنها شد. به عنوان مثال، تلويزيون پکن فقط در خود پايتخت پوشش داشت که محدوده اي به شعاع بيست و پنج کيلومتر را در بر مي گرفت. کمبود دائمي برنامه هايي که اختصاصاً براي تلويزيون ساخته مي شدند، محسوس بود، و بيشتر وقت پخش به ناچار با تکه فيلم ها پر مي شد، تا مدت هاي مديد، فيلم هاي خبري نقطه اتکاي تلويزيون به حساب مي آمدند و بيشتر کارکنان تلويزيون اصلاً در صنعت فيلم پرورش يافته بودند.
اکثريت جمعيت چين در دهه هاي 1960 و 1970 اساساً به تلويزيون دسترسي نداشتند. تلويزيون يک کالاي تجملي خارج از توان مالي مردم، و نمادي از قدرت بود: در سال 1961 فقط در حدود ده هزار دستگاه گيرنده در پکن وجود داشت و نمايش تلويزيون براي عموم گهگاه از سوي واحدهاي کار يا جوامع محلي ترتيب داده مي شد. نخستين بينندگان دائمي تلويزيون در چين، مقامات بلندمرتبه حزب و دولت، از جمله خود مائو بودند. مائو همواره از تلويزيون پکن مي خواست برنامه هايي را که موفق به ديدنشان نشده تکرار کند. اين قبيل « درخواست » ها از سوي رهبران بلندمرتبه، در نخستين روزهاي تلويزيون کاملاً معمول بود و اين رساله به طور کلي تأثير بسيار اندکي بر جامعه چين در مقياس وسيع داشت. در اوج انقلاب فرهنگي ( 76-1966 ) بيشتر ايستگاه هاي تلويزيوني از پخش بازماندند و سال ها خاموش بودند.
فقط در اواخر دهه 1970 و اوايل دهه 1980 بود که تلويزيون ديگر بار وارد مرحله تازه اي از توسعه و همگاني سازي سريع در چين شد. اصلاحات بازار در دوران پس از مائو، که تحت رهبري دنگ شيائو پينگ صورت گرفت دوران تازه اي را از لحاظ مصرف انبوه پيش آورد که در تاريخ چين هرگز مشاهده نشده بود. مالکيت لوازم خانگي برقي به صورت معياري براي اندازه گيري پيشرفت معيارهاي زندگي درآمد، و تقاضايي انبوه براي گيرنده هاي تلويزيوني ايجاد شد که به هر حال بايد به آن پاسخي داده مي شد. در سال 1987 چين از لحاظ توليد تلويزيون سياه و سفيد، مقام اول و در توليد تلويزيون رنگي مقام سوم جهان را به دست آورده بود؛ و در اين زمان تعداد گيرنده هاي مورد استفاده به يکصد و بيست ميليون دستگاه رسيده بود که ششصد ميليون نفر بيننده آنها را تماشا مي کردند، اما تا سال 1996 در چين داراي 1/2 ميليارد نفر جمعيت، براي هر چهار نفر، يک دستگاه تلويزيون وجود داشت.
از لحاظ توليد و مالکيت گيرنده هاي تلويزيوني، تعداد ايستگاه هاي پخش، و تعداد کارکنان، چين هم اکنون مي تواند با هر کدام از کشورهاي صنعتي پيشرفته در غرب رقابت کند. تلويزيون از اين لحاظ به صورت سرچشمه غرور ملي درآمده است. کار در تلويزيون به افراد اعتبار و موقعيت اجتماعي مي بخشد. مردم با افتخار از مارک و مدل گيرنده هاي تلويزيوني خود، اندازه صفحه آن، و شمار کانال هايي که مي توانند در منزل دريافت کنند، حرف مي زنند. تلويزيون، همراه با ماشين لباس شويي، يخچال و دستگاه هاي استريو، خواستني ترين « کالاهاي مورد توجه خانواده هاي مصرف کننده شهري » در دهه 1980 را تشکيل مي داد. اين چهار قلم کالا، نشان دهنده ميزان « مدرن بودن » خانوار بوده است.
اکنون بيش از هشتصد و هشتاد ايستگاه پخش تلويزيوني در سطوح مختلف تقسيمات کشوري چين- مرکزي، استاني، شهري، و روستايي- مشغول کارند. افزون بر اين، بيش از پانصد ايستگاه تلويزيون کابلي نيز در سراسر کشور وجود دارد. اين تعداد انبوه ايستگاه ها کار نظارت و قانونگذاري مرکزي را دشوار و غالباً بي اثر کرده است. وضعيت فعلي را از نظر سابقه مي توان تا نخستين روزهاي تلويزيون مردم پسند همگاني در چين رديابي کرد، يعني تا زماني که سياستي ويژه در سال 1983 بنياد نهاده شد و هر چهار سطح دولت هاي مرکزي، استاني، شهري و روستايي را به تأسيس و راه اندازي ايستگاه هاي تلويزيوني خودشان واداشت. در آغاز، هدف اين سياست، به هنگام طرح و اجرا، پراکندن مشکلات مالي توسعه تلويزيون در ميان سطوح مختلف حکومت، و به منظور دست يابي به نتايج سريع بود. منابع و علائق محلي به شيوه اي مؤثر در جهت حل معضل فوري آن زمان، يعني پوشش تلويزيوني که از سوي تلويزيون مرکزي چين ( سي.سي. تي.وي ) (2) - تنها ايستگاه ملي سراسري و منحصراً دولتي- تأمين مي شد، مورد بهره برداري قرار گرفت. البته سي.سي.تي.وي به زودي براي پوشش قسمت اعظم کشور از طريق رابط هاي محلي و ايستگاه هاي رِلِه تلويزيوني تدابيري اتخاذ کرد. اما به هر حال، اين سياست مصلحت انديشانه، عواقب ناخواسته اي را هم در پي داشت، که يکي از آنها ظهور سياست عدم تمرکز و منطقه گرايي به بهاي کنار رفتن قانونگذاري و نظارت مرکزي بود.
در حقيقت، بيشتر ايستگاه هاي محلي، به ويژه در سطوح پايين شهري و روستايي، نمي توانند سهم مقرر برنامه هاي ساخته خود را تضمين کنند، زيرا کمبود درآمد و نيروهاي کارآمد و متخصص مانع تحقق اين امر مي شود. بسياري از آنها به راه هاي ديگر ارزان قيمت روي آورده، و گهگاه درام هاي وارداتي با سريال هاي احساساتي را براي پرکردن حداقل خواسته شده زمان پخش، در جدول برنامه هايشان مي گنجانند و بعضي ديگر در واقع خود را تا حد صرفاً ايستگاه هاي رِلِه، بدون تأمين هيچ گونه برنامه مستقلي، تنزل داده اند. اين به نوبه ي خود کار نظارت حکومت مرکزي را بر آن چه بر صفحه تلويزيون هاي محلي ظاهر مي شود، بيش از پيش دشوار کرده است.
علي رغم شمار انبوه ايستگاه هاي تلويزيوني- ساختار کلي پخش تلويزيوني در چين را مي توان به درستي به صورت هرم انحصار دولتي توصيف کرد، که سي.سي.تي.وي در رأس اين هرم و در رأس سلسله مراتب اعتبار و امتياز قرار داد. تمامي ايستگاه هاي واقع در سطوح پايين تر به ناچار بايد هزينه تسهيلات رِلِه براي دريافت محلي يک يا چند کانال سي.سي.تي.وي را تقبل کنند. اين امر بايد به صورت يک تکليف سياسي اجرا شود نه تصميمي که مبتني بر محاسبات اقتصادي است. انحصار سي.سي.تي.وي هم نفوذ سياسي و هم بازده اقتصادي اين شبکه را تضمين کرده است. از لحاظ درآمدهاي تبليغات تلويزيوني، هيچ ايستگاه ديگري در سطوح پايين تر نمي تواند با سي.سي.تي.وي رقابت کند. در سال 1996 درآمد سي.سي.تي.وي فقط از محل تبليغات 3/5 ميليارد يُوان بود، که با هر معياري رقم حيرت آوري محسوب مي شود. انحصار سي.سي.تي.وي در حقيقت دست در دست تمرکزگرايي سياسي در چين دارد. اين مسئله کاملاً قابل درک است که دولت مرکزي در طول سال ها، ابتدا در زمينه ي سرمايه گذاري، و اکنون از لحاظ سياست هاي متين و موقر نسبت به سي.سي.تي.وي حمايت انبوهي را روا داشته است.
سنت کنفوسيوسي همواره خانواده را در محور زندگي چيني قرار داده است. تلويزيون تازه، وارد خانواده هاي چيني شده بود که به صورت « رسانه ي هسته اي » در کشور درآمد، و مطالعه روزنامه ها را بيش از پيش، به محدوده ي اداره و محل کار تنزل داد. با توجه به اين که استفاده از تلويزيون سواد چنداني نمي خواهد، اين رسانه در بيشتر نواحي دورافتاده روستايي نيز همانند شهرها از محبوبيت بسيار خوبي برخوردار است. مقامات حکومتي چين که از جاذبه عظيم تلويزيون خانوادگي کاملاً آگاه اند، همواره سعي کرده اند آن را تحت نظارت شديد عقيدتي نگاه دارند.
اما به هر حال، گرايش فزاينده به سمت تجاري سازي که از اواسط دهه ي 1980 پاي گرفت، نظارت دولتي را بيش از پيش دشوار ساخته است. در عصر تلويزيون مردم پسند خانوادگي، اعتقادات رسمي بايد در اشکالي به مراتب جذاب تر و سرگرم کننده تر بسته بندي شوند.
نيمه ي نخست دهه ي 1990 شاهد محرکه ي ديگري در زمينه ي توسعه ي سريع تلويزيون در بخش نوين رسانه هاي کابلي و ماهواره اي بود. امروز سي.سي.تي.وي به تمامي بينندگان جهان دسترسي دارد؛ هر چند که مخاطبان جهاني آن هنوز محدود به اقوام چيني در خارج از چين است. مديريت فعلي، اين منظور را هدف آني سي.سي.تي.وي قرار داده که اين شبکه به صورت يکي از بزرگ ترين سازمان هاي پخش تلويزيوني جهان در نخستين دهه هاي سده نوين درآيد. تلويزيون چين، براي رسيدن به اين هدف، در راه « بين المللي کردن » خود سخت مي کوشد و از اين رو، شعار بين المللي کردن، اصلاحات رسانه اي دهه 1990 را شکل داده است.
تلويزيون چين براي آن که بيشتر بين المللي به نظر رسد، بايد ابتدا نگرش خود را تغيير دهد تا با معيارهاي بين المللي، که از سوي کشورهاي قدرتمند غربي تعيين شده، سازگار شود. از ژانويه 1996 پخش زنده برنامه هاي خبري پذيرفته و اجرا شده است، همراه با اين سياست، دگرگوني هاي چشمگيري نيز در جدول برنامه هاي خبري و سبک ارائه رخ داده است. اخبار بامدادي، اخبار نيمروزي و اخبار شبانگاهي از جمله برنامه هايي است که در کنار برنامه اصلي اخبار سراسري کشور در ساعت هفت بعداز ظهر، عرضه و پخش مي شود. برنامه هاي گفت و گوهاي تفنني، تلويزيون، مسابقه و سرگرمي، نمايش مد، و آشپزي نيز علاوه بر سريال هاي احساساتي، اکنون جزيي از خوراک روزانه و معمول تلويزيون است.
پخش ماهواره اي در داخل چين نيز به رقابت و تنش بين ايستگاه هاي استاني انجاميده است. دولت ابتدا در نظر داشت که از ماهواره براي پوشش دادن به نواحي دورافتاده ي کوهستاني، مثل يون نان، گويي ژو، و تبت در جنوب شرقي چين استفاده کند. اما، بازار هم از منطق خاص خود پيروي مي کند. هزينه اجاره کانال هاي ماهواره اي غالباً سنگين تر از آن است که براي نواحي فقيرتر و دورافتاده تر کشور قابل تحمل باشد. به عنوان مثال، يون نان و گويي ژو سرانجام توانستند براي مدتي به نوبت در يک کانال ماهواره اي سهيم شوند. مناطق کوهستاني مرفه، مثل ژجيانگ و کوانگ دونگ هم آن قدر امکانات داشتند که از سياست در نظر گرفته شده براي کمک به مناطق فقيرتر بهره برداري بهتر کنند. رقابت غيرمنصفانه بين ايستگاه هاي مناطق قوي و ضعيف، به صورت امري عادي درمي آيد. مناطق قوي اغلب با محصولات بهتر از نظر پشتوانه ي مالي، و بالاتر از نظر کيفيت، مخاطبان يا بينندگان مناطق ضعيف را به سوي خود جلب مي کنند. مناطق ضعيف با از دست دادن مخاطبان و درآمدهاي تبليغات باز هم ضعيف تر مي شوند.
در سال 1997، هجده ايستگاه از سي و سه ايستگاه تلويزيوني استاني برنامه هايشان را از طريق ماهواره پخش مي کردند. اين نه تنها به رقابت بيشتر بين استان ها در جهت کسب درآمد تبليغات انجاميده، بلکه انحصار سي.سي.تي.وي در مقام تنها ايستگاه ملي ( سراسري ) چين را نيز به مبارزه طلبيده است. بعضي از ايستگاه هاي منطقه اي براي بازداشتن مخاطبان محلي خود از دريافت کانال هاي مهاجم، که به صورت « کاخ هاي ساخته در فضا » جلوه مي کنند، با ايجاد سيستم هاي پخش کابلي، به هجوم ماهواره اي در ميان استان ها پاسخ داده اند. اين که آيا چنين رويکردي به تلويزيون کابلي و آن بازداري، مي تواند تدبير مؤثري براي سياست حمايتي منطقه اي در دراز مدت باشد يا خير، پرسشي است که هنوز بي پاسخ مانده است. در حال حاضر، سيستم جديد پخش ماهواره اي بين مناطق به طور واضح با اعمال رقابتي غيرمنصفانه و نبود کيفيت در بسياري از برنامه ها، مشخص و تداعي مي شود.
به هر حال، اين حقيقت را نبايد انکار کرد که پخش ماهواره اي در دهه 1990، در مقايسه با دهه ي 1980 گزينش هاي بيشتري را در اختيار مخاطبان قرار داده است. در بسياري از شهرها و شهرک ها، مردم مي توانند برنامه دلخواه خود را از ميان ده کانال يا بيشتر، انتخاب کنند. بسياري از چيني ها اين را نشانه ي توسعه و پيشرفت مي دانند. بعضي حتي چنين استدلال مي کنند که، با توجه به وجود سيستم بازاري که عملاً و در واقع وجود دارد، مخاطبان که اکنون مجهز به سلاح کنترل از راه دور شده اند، توانسته اند در مقام اربابان واقعي تلويزيون، اقتدارمندان را از صحنه بردارند و جا به جا کنند. هيچ عامل پخش تلويزيوني نمي تواند خواسته هاي آنان را ناديده بگيرد. پژوهش ميزان مخاطب، در شکل مبناييِ شمارگري مخاطبان و پيمايش هاي کلي درباره موارد علاقه و عدم علاقه آنها، اکنون در بسياري از نهادهاي سخن و تصويرپراکني چين، به صورت تجربه اي استاندارد درآمده است.
علي رغم آن فوايد ظاهري، که اين رقابت طبعاً به همراه آورده است، نوع مسائل و مشکلات سيستم بازاري که در بسياري از کشورهاي ديگر مي توان يافت، از هم اکنون در چين نيز پديدار شده است. رقابت شديدي بدين معناست که عاملان پخش بيش از پيش رهيافت هاي مشابه در جلب مخاطب را مي پذيرند و عملي مي سازند. از هم اکنون گرايشي به سمت توليد و پخش بيشتر برنامه هاي سرگرم کننده سبک که محبوبيت و سودآوري آنها به اثبات رسيده، مشاهده مي شود. اما اين مسئله، سرانجام به بريدن از اختيار گزينش به معناي واقعي و قطعي تنوع در برنامه ها منتهي مي شود.
به طور کلي، سيستم فعلي پخش تلويزيوني در چين نوعي آميزه خاص با « ويژگي هاي چيني » بسيار قدرتمند است. اين سيستم که تحت نظام سخت سياسي و اقتصادي اواخر دهه 1950 به شکلي نارس زاده شد، ريشه در سيستم تبليغاتي با نظارت دولت، دارد. پخش تلويزيوني در چين که با اصطلاحات اقتصادي ليبرال دنگ شيائو پينگ در دهه 1980 به سرعت توسعه يافت، تمامي نشان ها و تأثيرات بازار را در خود دارد و فرآيند کامل و تمام عيار تجاري سازي را از سر گذرانده است. در حال حاضر اين سيستم همزمان، هم ماشين تبليغاتي با مالکيت و نظارت دولتي، هم سازنده سرگرمي هاي مردم پسند، هم مجري مسئوليت هاي اجتماعي، و هم تأمين کننده خدمات عمومي است. اين سيستمي است که غالباً خود را بين دولت و بازار گرفتار مي بيند و سعي دارد به تعادلي بين منفعت و مسائل اعتقادي، و نيز بين تفنن و آموزش برسد. از اين لحاظ، تلويزيون در چين خود محل تناقض هاست و نمي تواند با هيچ يک از الگوي معيار موجود، يعني الگوي تلويزيون به عنوان سرويس عمومي، الگوي تلويزيون تجاري، يا الگوي تلويزيون زيرنظر دولت، سازگار شود. افزون بر اين، تلويزيون چين در حال گذر از زمان دگرگوني هاي عظيم و چشمگير است.
تلويزيون در هنگ کنگ
تلويزيون در هنگ کنگ مسير بسيار متفاوتي را از لحاظ توسعه طي کرده، و با تجاري گرايي فاقد انعطافي که بازار هدايت آن را در اختيار گرفته مشخص مي شود. هدف نهايي پخش تلويزيوني، هم چون هدف هر گونه کسب و کار ديگري در اين بندر آزاد، کسب منفعت است. در 29 ماه مه 1957 شبکه رِديفيوژن (3) پخش کابلي خود را براي تعداد اندکي از تماشاگران که حق استفاده را به صورت آبونمان مي پرداختند. آغاز کرد. شرکت « رِديفيوژن هنگ کنگ با مسئوليت محدود » نخستين بار در اواخر دهه 1940 با مالکيت شصت و پنج درصد و نظارتي که از سوي شخصيت هاي مهم حزب محافظه کار بريتانيا اعمال مي شد، بنياد يافت. رِديفيوژن در نخستين روزهاي فعاليت، بيشتر برنامه هايش را از خارج وارد مي کرد. عمده ي اين برنامه ها به انگليسي پخش مي شد و فقد چند برنامه ي چيني به مجموعه ي آنها مي افزودند. تنها در سپتامبر 1963 بود که يک کانال چيني در اين جزيره افتتاح شد و کل زمان پخش هفتگي از پنجاه ساعت به هفتاد و پنج ساعت رسيد. تلويزيون پولي يا آبونماني در آن زمان تنها در خدمت محفل برگزيدگان مرفه بود، و اکثريت جمعيت چيني هنگ کنگ از دايره پخش آن مستثنا بودند.پخش تلويزيوني از طريق امواج، با افتتاح تي.وي.بي ( شرکت پخش تلويزيوني هنگ کنگ ) (4) در 19 نوامبر 1967 آغاز شد. تي.وي.بي کار خود را با دو کانال، يکي به زبان چيني، معروف به جيد تي.وي (5) و ديگري به انگليسي، معروف به پرل تي.وي (6) شروع کرد تي.وي.بي در سال 1971، دو سال زودتر از تلويزيون رديفيوژن به پخش رنگي روي آورد. پخش رنگي و مجاني تلويزيون تي.وي.بي محبوبيت آن را در نزد بينندگان به سرعت رو به افزايش هنگ هنگ، به مراتب بيشتر از رديفيوژن پخش رنگي روي آورد. پخش رنگي و مجاني تلويزيون تي.وي.بي محبوبيت آن را در نزد بينندگان به سرعت رو به افزايش هنگ هنگ، به مراتب بيشتر از رديفيوژن کرد. تا سال 1972، تي.وي. بي ديگر در کار پخش تلويزيوني در هنگ کنگ، موقعيت مسلط و استواري کسب کرده و اين موقعيت را تثبيت ساخته بود.
رديفيوژن تحت فشار شبکه پرطرفدار تي.وي.بي پخش رنگي آنتني خود را از ماه دسامبر 1973 شروع کرد و در طول سال هاي بعد بارها از نظر مالکيت و مديريت دست به دست شد؛ در سال 1982، رديفيوژن به صورت شرکت تلويزيوني آسيا ( اي.تي.وي ) (7) درآمد، که با سرمايه هاي استراليايي و هنگ گنگي اداره مي شد. رديفيوژن، و بعداً اي.تي.وي به علت خريد و فروش دائم، همواره در سطحي نازل تر از تي.وي. بي قرار داشته است. علاوه بر دو ايستگاه اصلي تلويزيون تجاري، يک ايستگاه دولتي، يعني بخش تلويزيوني سازمان راديو تلويزيون هنگ کنگ ( آر.تي.اچ.ک ) (8) نيز وجود دارد که در اوايل دهه ي 1970 تأسيس شد. آر.تي.اچ.ک همواره در زمينه راديو فعال تر و مؤثر از تلويزيون عمل کرده است و چون تاکنون به امکانات پخش مستقل ويژه ي خود دسترسي نداشته، و تنها مقيد به مقررات دولت بوده که تصريح مي کند دو ايستگاه تلويزيون تجاري بايد به طور معمول به پخش برنامه هاي اين تلويزيون بپردازند. اين تلويزيون نيمه عمومي طبيعتاً شانس چنداني در رقابت با تلويزيون تجاري هنگ کنگ ندارد، و ناگزير، تأثير اجتماعي اش محدود است.
يک ايستگاه سوم تلويزيون تجاري نيز در سپتامبر 1975 به پخش برنامه پرداخت، اما چندان نپاييد. با بسته شدن اين ايستگاه در سال 1978، ساختار دوگانه ي پخش تلويزيون تجاري در هنگ کنگ بيش از پيش تثبيت شد، تنها در سال هاي اخير، از سوي تلويزيون کابلي جديد و تلويزيون ماهواره اي دچار مشکل شد. بين اي.تي. وي و تي.وي.بي بر سر تصاحب سهم بيشتري از مخاطبان، همواره رقابتي دائم وجود داشته، و نيمه ي نخست دهه ي 1980 شاهد جنگي طولاني بين اين دو ايستگاه تلويزيوني در زمينه ي مجموعه اي درام تلويزيوني بوده است. نتيجه ي اين جنگ، توليد بيش از اندازه اين گونه سريال ها با خطوط داستاني اي بود که اصلاً براي « تور کردن » بينندگان طراحي شده بودند. اين رهيافت در دهه ي 1970 با موفقيت بسيار زيادي قرين بود، اما در بازگرداندن بينندگان رو به افول سال هاي دهده 1980 ناکام ماند.
در نيمه ي دوم دهه ي 1970 تلويزيون، به واقع در اوج محبوبيت خود به سر مي برد. تلويزيون هنگ کنگ توليد کننده ي اصلي فرهنگ مردم پسند تجاري در اين مستعمره ي سابق بريتانيا بود و نقش مهم در شکل گيري مفهوم تازه اي از هويت فرهنگي اين جزيره در تمايز با هويت فرهنگي سرزمين اصلي چين، ايفا مي کرد. دهه 1980 شاهد بلوغ و ظهور نسلي مرفه، با تحصيلات بيشتر و سليقه اي مشکل پسند بود، که ديگر با داستان هاي قابل پيش بيني و سريال هاي نخ نما شده و تکراري قانع نمي شد. بينندگان هنگ کنگي که يک بار متجانس و يک دست شده بودند، در اين زمان ديگر بار از نظر نياز و توجه به برنامه هاي تلويزيوني، به اقشار و طبقات گوناگون تقسيم شدند. نکته عجيب دهه ي 1990 اين بود که فزوني شديد و مداوم شمارِ بينندگان قرين بوده است. امروزه در هنگ کنگ، نزديک به پانزده کانال جديد تلويزيوني از طريق کابل يا ماهواره قابل دسترسي است. اواخر دهه 1980 و اوايل دهه ي 1990 همزمان با ورود تلويزيون هاي کابلي و ماهواره اي به صحنه شاهد بازسازي سيستم پخش تلويزيون تجاري هنگ کنگ بود. بهترين نمونه اين امر، سرويس تلويزيون ماهواره اي پي اِي ژيا (9) است که در 22 دسامبر 1990 توسط گروه رسانه اي هاچيسن (10) تأسيس شد و به نام استارتي.وي، (11) يا گروه آسيايي تلويزيون ماهواره اي معروف است. استار.تي. وي همزمان با هنگامي که در ژوييه 1993 گروه خبري استراليا (12) به مالکيت روپرت مرداک، 63/3 درصد سهام آن را خريد و کانال بي.بي.سي را از شبکه کنار گذاشت، توجه جهانيان را به خود معطوف کرد. اين سرويس چندين کانال به زبان هاي چيني و انگليسي دارد و پنجاه و سه کشور و منطقه را با بينندگان بالقوه اي به کثرت بيست و هفت ميليون نفر، پوشش مي دهد. به دنبال نمونه استار.تي.وي، ساير عاملان رسانه اي در سطح بين المللي، از جمله ان.بي.سي آسيا، سي.ان.ان، ديسکاوي و تي.ان. تي نيز به فکر قرار دادن هنگ کنگ به عنوان پايگاه منطقه اي براي رله برنامه هاي خود به کشورهاي آسيايي مجاور افتادند.
سياست اقتصاد آزاد دولت استعماري قديم بريتانيا، به شکلي افراطي از تجاري گرايي فرهنگي در هنگ کنگ انجاميد، که در جهت تفنن همگاني و منفعت جويي حرکت مي کرد. با بازگشت هنگ کنگ به چين در اوايل ژوييه 1997، آينده تلويزيون در اين منطقه نامطمئن به نظر مي رسد، اما بعيد مي رسد که دگرگوني تنها در يک جهت صورت گيرد.
چين و هنگ کنگ، هر يک بر ديگري تأثير خواهند گذاشت. تأثير سرگرمي هاي تجاري هنگ کنگ از مدت ها پيش در سرزمين اصلي چين، و به ويژه در استان هاي جنوبي کانتوني زبان احساس مي شده است. اگرچه تأثير فرهنگي هنگ کنگ بر سرزمين اصلي عمدتاً محدود به حوزه سرگرمي هاي مردم پسند تجاري است، ولي مي توان ديد که همين مسئله با گذر زمان موجب نرم و هموار شدن لبه هاي سخت و خشن محتواي عقيدتي و سياسي محصولات فرهنگي در چين شده است. همان طور که شايد خيلي ها در هنگ کنگ و غرب، احساس از دست رفتن آزادي يا تفنن در هنگ کنگ را داشته باشند، خيلي ها هم در چين شديداً نگران گسترش « برهنگي فرهنگي » هنگ کنگ به سمت شمال، و به سوي بقيه سرزمين چين هستند.
تلويزيون در تايوان
در مقايسه با تجاري گرايي بازار محورِ هنگ کنگ، تلويزيون در تايوان اصلاً تحت راهبردهاي دولت در جهت ترويج آموزش و فرهنگ آغاز به کار کرد. دولت کومين تانگ پيش از شکست خوردن در برابر کمونيست ها و فرار از سرزمين اصلي، درصدد تأسيس يک شبکه پخش تلويزيوني، در اطراف پايتخت حکومت خود، يعني نانکينگ، بود. به فاصله کوتاهي پس از استقرار کومين تانگ در جزيره تايوان به سال 1949، طرح هاي جديد براي تأسيس و توسعه پخش تلويزيوني با کمک شرکت آر.سي.اي در امريکا، تهيه و عرضه شد. تلويزيون آموزشي و تجربي ملي (13) پس از يک دهه تدارکات در 14 فوريه 1962 پخش برنامه هاي خود را آغاز کرد و يک سال بعد عنوان تلويزيون آموزشي ملي ( ان.ئي.تي.وي ) (14) را يافت. برنامه هاي اوليه اين تلويزيون به آموزش ابتدايي و متوسطه، از جمله کلاس هاي درس زبان چيني، جغرافيا، و تاريخ اختصاص يافته بود. ضمناً برنامه هاي خبري، تبليغات سياسي، و برنامه هاي اجتماعي آموزشي هم داشت. ان.ئي.تي.وي با فشار رقابت از سوي نخستين ايستگاه تلويزيوني تجاري، که پخش برنامه هايش را از 10 اکتبر 1962 آغاز کرد، مواجه شد. سرانجام، در اکتبر 1971، ان.ئي.تي.وي در يکي از شبکه تجاري ادغام گرديد.نخستين شبکه تلويزيوني تجاري- تلويزيون تايوان ( تي.تي.وي ) - با مشارکت مالي ژاپن تاسيس شد. دومين ايستگاه تجاري، يعني تلويزيون چين ( سي.تي.وي ) حاصل تلاش هاي مستقل تايوان در زمينه پخش تلويزيوني بود که در 31 اکتبر 1969 پخش خود را آغاز کرد. دقيقاً دو سال بعد، آخرين ايستگاه تلويزيون تجاري راه اندازي شد، که با تصاحب همان تلويزيون آموزش ملي به صورت سيستم تلويزيون چين ( سي.تي.اس ) درآمد. اين ساختار سه وجهي پخش تلويزيوني تايوان، بسيار با ثبات از کار درآمد.
رقابت بين سه شبکه تجاري براي در اختيار گرفتن بينندگان بيشتر، از همان آغاز شکل گيري ساختار سه وجهي، بسيار شديد و بي امان بود. سي.تي. اس شديداً بر سريال هاي مردم پسند رزمي پاي بند بود و از اين طريق مي خواست تعداد بيشتري از بينندگان را به خود اختصاص دهد. در سال 1974، سي.تي. اس که هنوز در نخستين روزهاي تاريخ حيات خود بود، دو سريال رزمي را که مضمون آنها در برابر پس زمينه اي از چين کلاسيک قرار داشت، در فهرست برنامه هاي خود قرار داد. يکي از اين دو سريال در 350 قسمت، و ديگري در 256 قسمت به نمايش درآمدند. اقبال بينندگان در برابر هر دو سريال بسيار عظيم بود، تا آن جا که موجب شکايات و اختلافات وسيع و همه جانبه شد و مسئولان را بر آن داشت که از توليد سريال هاي بيش از سي قسمت جلوگيري کنند. هنگامي که تي.تي.وي با برنامه هاي رقص و آواز در برابر اين چالش واکنش نشان داد، سي.تي.وي هم به فيلم هاي وارداتي هاليوود روي آورد. بينندگاني که ذهنيت انتقادگر داشتند اين وضعيت را به باد سخره گرفتند و به سي.تي. اس « باشگاه هنرهاي رزمي » به تي.تي.وي، « سالن رقص و آواز »، و به سي.تي.وي، « سينما » لقب دادند.
تلويزيون در تايوان غالباً به عنوان رسانه اي تجاري و در عين حال بوروکراتيک، تابع بازار، و در عين حال تحت سلطه مقررات دولتي، توصيف شده است. تلويزيون تايوان در طول چندين دهه نشان دهنده ي اين امر بوده که هرگاه مقررات دولتي نتوانسته مؤثر واقع شود، منافع تجاري ابتکار عمل را در دست گرفته است. مسئولان براي برطرف کردن آثار سوء تجاري سازي، به مفهوم « پخش تلويزيوني در خدمت همگان » متوسل شدند، و حتي درصدد تأسيس يک کانال عمومي مستقل برآمدند، اما اين طرح به دلايل مالي مسکوت ماند. سرانجام، طبق قراري که با سي.تي.وي گذاشته شد، اين کانال با پخش روزانه يک برنامه يک ساعته خدمات عمومي از ماه مه 1984 به بعد، موافقت کرد. گفته مي شود که تلويزيون خدمات عمومي، در نزد تماشاگران تايواني، بسيار پرارج قلمداد مي شود، اما يک ساعت برنامه خدمات عمومي، نمي تواند در مقابله با جريان غالب تجاري کار چنداني انجام دهد.
در تايوان، تلويزيون کابلي، در ابتدايي ترين شکل آن، نسبتاً زودتر از حد انتظار، و در اواخر دهه 1970 حيات خود را آغاز کرد، و اصلاً براي حل مشکل دريافت ضعيف امواج تلويزيوني در بعضي مناطق، و نيز افزايش تعداد کانال هاي قابل دريافت، منظور شده بود. اين کانال ها به زودي به صورت « کانال هاي بديل » درآمدند، و برنامه هاي سرگرم کننده سبک و گهگاه هرزه نگارانه را به نمايش گذاشتند. فعاليت بعضي از اين کانال ها از سوي نهاد مسئول در امور سخن و تصويرپراکني ممنوع اعلام شد. علي رغم تلاش هايي که دولت تايوان از سال 1983 به اين سو در زمينه وضع مقررات براي پخش کابلي اعمال مي کند، امروزه به نظر مي رسد که تلويزيون هاي کابلي ديگر از نظارت خارج شده اند. کانال هاي کابلي بيش از پيش با سريال هاي کونگ فوي هنگ کنگي و فيلم هاي وارداتي از غرب پر مي شوند، و منتقدان در مورد اثرات اجتماعي آنها اظهارنگراني مي کنند. بحث درباره تهاجم فرهنگي و امپرياليسم غرب در اواخر دهه 1980 کنار گذاشته شد و حتي بعضي ها از تدابير حفاظت فرهنگي پشتيباني کردند.
در حيطه پخش ماهواره اي هم، که در سپتامبر 1993 با ورود تي.وي.بي. اس آغاز شد، مسائل مشابهي را مي توان پيدا کرد. تي.وي.بي.اس، پروژه مشترک شرکت تايوان تايم اينترنشنال با شبکه استار.تي.وي مستقر در هنگ کنگ است. اين تلويزيون ماهواره اي کار خود را با يک کانال آغاز کرد، اما خيلي زود دامنه پخش خود را به بيش از ده کانال از جمله يک سوپرکانال که به آهنگ ها و رقص هاي مردم پسند و ديگر برنامه هاي ويژه اختصاص داشت، يک کانال خبري، و يک کانال سينماي خانگي امريکا (15) گسترش داد. تي.وي.بي.اس اکنون از نظر تکنيکي تايوان، سرزمين اصلي چين، ژاپن، کره جنوبي، و ساير کشورهاي جنوب شرقي آسيا را تحت پوشش دارد. مسئولان تايواني هم مثل همپايگان خود در سرزمين اصلي چين، همواره بر اين نکته تأکيد ورزيده اند که تلويزيون بايد در توسعه آموزش و فرهنگ نقشي ايفا کند. حکومت تايوان ميزاني از نظارت را بر سرمايه گذاري، نيروي انساني، و تأمين برنامه در نهادهاي پخش تلويزيوني حفظ کرده است. به هر حال، در عمل، بازار نقش هدايت کننده را در اين زمينه داشته، و اين مسئله در دهه ي 1990 که مالکيت و امکان ارسال و دريافت امواج تلويزيوني بيش از پيش جمع محور و کثرت گرا گرديد، بيشتر مشاهده شد. گزينش هاي بازار به تنوع در تأمين برنامه مي انجامد. اين مسئله تجاري سازي بدون مقررات، در بسياري از کشورها و مناطق شرق و جنوب شرقي آسيا، به ويژه در مضمون اشتياق فراوان براي جذب ايده هاي بازار آزاد در دهه هاي 1980 و 1990، مسئله اي يکسان و مشترک بوده است و هنوز هم بايد در جست وجوي پاسخ و واکنش به اين مسئله بود.
نتيجه
در سرزمين اصلي چين، هنگ کنگ، و تايوان، تلويزيون نخست نظام هاي سياسي بسيار متفاوتي شکل گرفت. در چين، مالکيت و نظارت دولتي با تجاري سازي مرسوم امروز چندان سازگاري ندارد. تلويزيون بايد تعادل بين انجام وظايف محوله در زمينه آموزش اجتماعي و تبليغاتي سياسي از يک سو، و برآوردن خواست هاي بازار در جهت سرگرمي مردم پسند از سوي ديگر را، حفظ کند. دولت استعماري سابق در هنگ کنگ به تلويزيون در کسب منفعت، آزادي کامل داد، و هنگ کنگ با گشودن آغوش به روي تجاري گرايي تمام عيار، مردم پسندترين سرگرمي همگاني را در منطقه عرضه مي کند، و از نظر برنامه هاي تلويزيوني پرطرفدار در جوامع چيني آن سوي آب ها، بر بازار جهاني استيلا دارد. اکنون که هنگ کنگ جزو کشور چين شده است، بروز دگرگوني ها در زمينه تلويزيون حتمي به نظر مي رسد. اما تايوان، مسير ديگري را پيش گرفته، و آن مالکيت آميخته در همزيستي با نظارت دولت در سرمايه گذاري، تأمين برنامه، و نيروي انساني است. اما دست آخر، اين بازار است که سررشته را در دست دارد، و اين مسير را به تجاري گرايي زياده از حد هدايت مي کنند.دهه ي 1990 شاهد ظهور فن آوري هاي رسانه اي جديد در منطقه بود. تلويزيون هاي کابلي و ماهواره اي چالش هايي جدي در برابر ساختار هاي موجود پخش تلويزيوني ايجاد کرده اند. هنگ کنگ در مقام بندري آزاد، از اواخر دهه 1980 پيشتاز پخش ماهواره اي بوده، و امروزه عاملان بين المللي پخش ماهواره اي، هنگ کنگ را به عنوان پايگاه منطقه اي رِلِه برنامه به کشورهاي همسايه، بر ساير نقاط ترجيح مي دهند.
در اين ميان، شرکت هاي تلويزيوني کابلي به حال خود رها شده اند تا دستان نامريي بازار آزاد، کاروبارشان را سکه کند يا يکسره از ميانشان بردارد. اما در چين و تايوان واکنش هاي رسمي به اين چالش ها، اگرچه مغشوش، ولي به هر حال فعال است. در عين حال، مقررات غالباً بي اثر است، مثلاً، ممنوعيت آنتن بشقابي ماهواره در اوايل دهه 1990 در چين، هيچ گاه در عمل به شکل مؤثر اعمال نشد. مسئولان تايواني که با انبوه درهم و برهم شبکه هاي تلويزيون کابلي مواجه شده اند، جز اخطار به بينندگان يا مصرف کنندگان - در اين مورد که براي مدت بيش از شش ماه مشترک کانال هاي کابلي نشوند، مبادا آن چه را که به آنها وعده داده شده دريافت نکنند- کار ديگري نمي توانند انجام دهند.
با توجه به بازگشت هنگ کنگ به چين، رابطه سه گانه قديم اکنون رابطه اي دو قطبي شده است. هر چند در زمينه پخش تلويزيوني، رابطه و تعامل رسمي قابل ذکري بين چين و تايوان وجود نداشته است، اما هر دو طرف اکنون برنامه هاي ماهواره اي خود را متوجه يکديگر کرده اند. و با آن که دريافت اين برنامه ها عملاً تضمين شده است. ارسال آنها هم چنان به صورت فعاليتي نمادين باقي مانده است، که خود نشان دهنده ادامه رقابت بين کمونيست هاي چين و ناسيوناليست هاي کومين تانگ است که از زمان آغاز همزيستي خصمانه و تنش زاي اين دو حزب در دهه 1920، تا به امروز ادامه داشته است.
با آن که هر دو طرف با شرايط و برنامه هايي متفاوت بر اتحاد مجدد چين و تايوان در آينده اصرار مي ورزند، اما دگرگوني هاي درازمدت هزاره جديد در حيطه تلويزيوني چين بزرگ، نه تنها تحول و شکل گيري پيکربندي اجتماعي و سياسي در چين و تايوان، بلکه به روابط بين اين دو کشور نيز بستگي خواهد داشت.
پي نوشت ها :
1-خانم ژائو بين ( Zhao Bin ) يکي از همکاران خارجي بخش پژوهش هاي مرکز مطالعات رسانه اي در دانشگاه ويلز ( کارديف ) است. ژائو بين به تدريس مطالعات رسانه ها در چندين دانشگاه انگلستان اشتغال داشته است، و هم اکنون در مؤسسه جامعه شناسي و مردم شناسي دانشگاه پکن در جمهوري خلق چين فعاليت هاي آموزشي و پژوهشي خود را ادامه مي دهد.
2-China Central Television ( CC TV )
3- Rediffiusion
4-TVB ( Hong Kong Television Broadcasting )
5-Jade T.V ( تلويزيون يَشم )
6-Pearl TV ( تلويزيون مرواريد )
7-Asia Television ( ATV )
8- Rado Television Hong Kong ( RTHK )
9- Pan-Asia Satellite Television Service
10- Huchisn Group
11- Satellite Television Asian Group
12- Australian News Group
13- National Experimental Education Television
14- National Education Television ( NETV )
15- American Home Cinema Channel
اسمیت، آنتونی؛ پاترسون، ریچارد (1389)، تلویزیون در جهان، ترجمه: مسعود اوحدی، تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، چاپ دوم.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}